روشن گهرلغتنامه دهخداروشن گهر. [ رَ / رُو ش َ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) روشن گوهر. که دارای ذات پاک و اصیل باشد. پاک اصل . صحیح النسب . (یادداشت مؤلف ). آنکه سرشت روشن داشته باشد. روشن نهاد. (آنندراج ) : شبنم غنچه ٔ بیداردلان چشم بد است <br
روشن ویرلغتنامه دهخداروشن ویر. [ رَ / رُو ش َ ] (ص مرکب ) روشنفکر. که فهم و ادراک روشن دارد. که دارای هوش سرشار و قوه ٔ تمیز است : حیلش را شناخت نتواندجز کسی تیزهوش و روشن ویر.ناصرخسرو.
علت وجودیraison d'êtreواژههای مصوب فرهنگستاننیروی اصلی وحدتبخش در درون یک کشور که اساس و بنیان ملیگرایی (nationalism) را پدید میآورد