رَأْيَفرهنگ واژگان قرآنديدن - نظر (منظور از "بَادِيَ ﭐلرَّأْيِ "کساني هستند که که بدون تفکر نظر مي دهند)
پرتو تصویرimage ray, perspective rayواژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
پرتوِ دیداری اصلیprincipal visual ray, principal ray 2واژههای مصوب فرهنگستانامتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
پرتو ایکس مشخصهcharacteristic X-ray, characteristic rays, characteristic radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که براثر نوآرایی الکترونها در پوستههای داخلی اتمها گسیل میشود
تلسکوپ پرتوایکسX-ray telescope, X-ray multi-mirror telescopeواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
ballotدیکشنری انگلیسی به فارسیرای گیری، ورقه رای، رای مخفی، مهره رای و قرعهکشی، مجموع اراء نوشته، با ورقه رای دادن، قرعه کشیدن
رأیگیری محدودlimited voting, limited voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأیگیری که در آن هر رأیدهنده باید به تعدادی کمتر از کسانی که باید انتخاب شوند رأی دهد