لغتنامه دهخدا
رخبین . [ رُ / رَ ] (اِ) دوغ ترش سخت نشده . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). دوغ شتر باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ اوبهی ). کبح . (السامی فی الاسامی ). و این غیر ترف است که معنی کشک دارد، چه ترف را مص