رجوملغتنامه دهخدارجوم . [ رَ ] (ع ص ) راننده . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ) : گفت پیغمبر که اصحابی نجوم رهروان را شمع و شیطان را رجوم .مولوی .
رزوملغتنامه دهخدارزوم . [ رُ ] (ع مص ) رُزام . مصدر به معنی رُزام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بر زمین ماندن شتر از لاغری : رزم البعیر رزوماً و رزاماً؛ بر زمین ماند شتر از لاغری . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برنخاستن شتر از لاغری . (از اقرب الموارد). بناجنبیدن شتر از نزاری . (مصادر اللغ
رجوملغتنامه دهخدارجوم . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَجْم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ستاره ها که به آن رانده شوند شیاطین . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ) : با انصار حق و اعوان اسلام که نجوم دین و رجوم شیاطین بودند روی به دیار هند آورد. (ترجمه ٔ
رجوملغتنامه دهخدارجوم . [ رُ ] (ع مص ) رَجْم . سنگسار کردن و راندن باشد و چون وارد شده است که شیاطین به آسمان برمی شدند و استراق سمع نموده اخبار آسمانی را به کاهنان می رساندند تا مردم را روی بدیشان کنند و در ضلالت افکنند پس از ولادت حضرت رسول (ص ) آنان را به تیرهای شهاب از برشدن به آسمان رجم
راپونتیکلغتنامه دهخداراپونتیک . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) گیاهی از تیره پلیگوناسه قسمت قابل مصرف ریزوم و ریشه . ماده ٔ مؤثره راپونتی سین اسیدگریز وفانیک . (کارآموزی داروسازی ص 180).
زنجبیلفرهنگ فارسی معین(زَ جِ) (اِ.) گیاهی است پایا، دارای برگ های دراز و باریک ، گل هایش خوشه ای و زردرنگ ، ارتفاعش تا یک متر می رسد. قسمت مورد استفادة این گیاه ریزوم آن است که همان زنجبیل معروف است ، طعمش تند و سوزان است ، در قدیم برای درمان سرماخوردگی از آن استفاده می شد.