ترجمه مقاله

زال

zāl

۱. (پزشکی) آن‌که موهای سر، ابرو، و مژه‌هایش سفید است؛ مبتلا به بیماری زالی.
۲. (اسم، صفت) [قدیمی] پیر فرتوت و سفیدمو، به ویژه زن پسر: ◻︎ رشته تا یکتاست آن ‌را زور «زالی» بگسلد / چون دوتا شد عاجز آید از گسستن زال زر (سنائی: ۱۶۴).
۳. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] دنیا: ◻︎ این زال سرسپید سیه‌دل طلاق ده / آنک ببین معاینه فرزند شوهرش (خاقانی: ۲۲۰).

سالخورده، سالدیده، سالمند، سپیدمو، کهنسال، مسن ≠ جوان

ترجمه مقاله