انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
بادموجwind wave, wind sea, seaواژههای مصوب فرهنگستانامواج گرانی سطح دریا حاصل از باد که پایدار یا درحالرشد است
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
زاچلغتنامه دهخدازاچ . (ص ، اِ) زاج . زن نوزای . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به زاج در این لغت نامه ورجوع به آنندراج و برهان قاطع و فرهنگ شعوری شود.
زاچلغتنامه دهخدازاچ . (ص ، اِ) زاج . زن نوزای . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به زاج در این لغت نامه ورجوع به آنندراج و برهان قاطع و فرهنگ شعوری شود.
پازاچفرهنگ فارسی عمید۱. زنی که به زائو کمک میکند و بچۀ او را میگیرد؛ ماما؛ قابله؛ پیشنشین.۲. دایه.