زردزخملغتنامه دهخدازردزخم . [ زَ زَ ] (اِ مرکب ) بیماریی است جلدی که در پوست مبتلای بدان دانه های زردرنگ ، ریز و آبدار پدید آید و پس از خشک شدن ، پوسته پوسته می گردد و بدون گذاشتن هیچ اثری در روی پوست درمان می شود. میکرب این مرض همان «استرپتوکوک » است که بوسیله ٔ خراش یا جوش های موجود در پوست ت
خوردگی زردزخمیringworm corrosionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی موضعی در دیوارۀ لولههای نفت خام براثر شیو حرارتی و حملۀ عوامل خورندۀ محیطی در مجاورت فلز
خوردگی زردزخمیringworm corrosionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی موضعی در دیوارۀ لولههای نفت خام براثر شیو حرارتی و حملۀ عوامل خورندۀ محیطی در مجاورت فلز
شیرینکفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) جوشهای ریزی که بیشتر روی پوست بدن کودکان تولید میشود؛ زردزخم.۲. (زیستشناسی) = دبق
زرده زخملغتنامه دهخدازرده زخم . [ زَ دَ / دِ زَ ] (اِ مرکب ) قوباء. ادرفن . ساری یاره . زرده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زردزخم شود.
زردابهلغتنامه دهخدازردابه . [ زَ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آبی که از بعض جراحات چون زردزخم و جز آن تراود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زرداب . آب زرد : اشکی که بباراند از دیده غریبی آن جز همه زردابه و جز خون جگر نیست . <p class="a