ترجمه مقاله

زرنشان

zarnešān

۱. ویژگی چیزی که بر آن ریزه‌ها یا تارهای زر نشانده باشند؛ مُذهّب: ◻︎ شمشیر زرنشان تو چون تیغ آفتاب / اسباب قتل نیست اساس تجمل است (زکی‌ندیم: لغت‌نامه: زرنشان).
۲. [قدیمی] طلایی.
۳. (اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] کسی که پیشه‌اش تذهیب و طلاکاری است؛ تذهیب‌کار؛ زرنشانگر.

ترجمه مقاله