لغتنامه دهخدا
زفزفة. [ زَ زَ ف َ ] (ع مص ) افکندن مرغ خود را بر زمین یا گستردن هر دو بازو را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن بادکاه خشک را. (زوزنی ). جنبانیدن باد گیاه را. || بانگ کردن باد در گیاه و درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ا