ترجمه مقاله

زنجیری

zanjiri

۱. سزاوار زنجیر شدن؛ خطرناک.
۲. [مجاز] کسی که در بند و زنجیر باشد؛ زندانی.
۳. [مجاز] دیوانه.

ترجمه مقاله