لغتنامه دهخدا
زنوج . [ زُ ] (ع اِ) ج ِ زنج . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). زنگ که گروهی است از سیاهان . (آنندراج ). || گروهی از لشکریان سلطان مصر : ... گروهی را زنوج می گفتند، ایشان همه به شمشیر جنگ کنند و بس . گفتند ایشان سی هزار مردند. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص <span cla