زهرابهفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) مادۀ سمی که بعضی از باکتریها میسازند و از آنها ترشح میشود؛ توکسین.۲. [قدیمی] آب آلوده بهزهر؛ آب زهردار.
زهرابهtoxinواژههای مصوب فرهنگستانسمی که بهوسیلۀ اندامگان زنده بهخصوص باکتری تولید میشود * مصوب فرهنگستان اول
زهرآبهلغتنامه دهخدازهرآبه . [ زَ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) زهرآب . آب آلوده به زهر. مایع سمی . (فرهنگ فارسی معین ). آب زهردار. (ناظم الاطباء). از عالم خونابه . (آنندراج ) : همه مقراضه های پرنیان پوش همه زهرآبه های خوشتر از نوش .
زهرابة رویانیembryotoxinواژههای مصوب فرهنگستانمادة آسیبرسان به رویان درحالرشد، در غلظتی که برای مادر عارضة جانبی نداشته باشد
زهرابة عصبیneurotoxinواژههای مصوب فرهنگستانزهرابهای که بر یاختههای عصبی اثر سمی و مخرب دارد متـ . پیزهرابه
درونزهرابهendotoxinواژههای مصوب فرهنگستانسمی که در باکتری وجود دارد و تنها پس از تجزیه یا مردن یا متلاشی شدن یاختۀ باکتریایی آزاد میشود
برونزهرابهexotoxinواژههای مصوب فرهنگستانسمی که یاختۀ باکتریایی تولید و در محیط پیرامون خود ترشح کند