زوهیدنلغتنامه دهخدازوهیدن . [ دَ ] (مص ) چکیدن آب از سقف بواسطه ٔ باران . (آنندراج ). چکیدن و تراویدن . (ناظم الاطباء). || عرق کردن . (ناظم الاطباء).
جوادینلغتنامه دهخداجوادین . [ ج َ دَ ] (اِخ ) لقب امام موسی الکاظم و امام محمد تقی است که در کاظمین در جوار هم مدفونند. رجوع به جواد و کاظم در این لغت نامه و رجوع به تاریخ کاظمین عباس فیض شود.
يُجَاهِدُونَفرهنگ واژگان قرآنجهاد مي کنند(کلمه جهاد به معناي بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بيشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق ميشود )
زاهدیانلغتنامه دهخدازاهدیان . [ هَِ ] (اِخ ) یکی از اقوامی که از جبل السماق به لرستان آمدند وبه هزاراسف پسر محمدبن علی مالک لرستان در 505 هَ .ق . پیوستند. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 538، 539).