زیرجامهلغتنامه دهخدازیرجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) شلوار. تنبان . شلوار زیرین . ازار. سروال . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ازار. (آنندراج ). زیرشلواری . شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). ازار و پای جامه . (غیاث ).
جرجومةلغتنامه دهخداجرجومة. [ ج ُ م َ ] (اِخ ) شهری است بر کوه لکام به مرز شام نزدیک معدن زاج که بین پیاس و بوقه بنزدیکی انطاکیه قرار دارد و مردم آنجا را جراجمه گویند وضع آنان در زمان استیلای رومیان چنین بود که بر جان خویشتن میترسیدند و مسلمانان از وضع آنان آگاه نبودند. ابوعبیده حبیب بن سلمه ٔ ف