زیرسازیفرهنگ فارسی عمیدشفتهریزی، سنگچینی، و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شنریزی شود.
زیرسازهback endواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از سامانة رایانهای یا نرمافزار که کاربر مستقیماً به آن دسترسی ندارد و معمولاً برای نگهداری و دستکاری دادهها به کار میرود
لایهریزfinisherواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی در راهسازی برای زیرسازی یا یکدست کردن روکش سطح جاده یا پیادهرو
شوسهفرهنگ فارسی معین(شُ سِّ) [ فر. ] (اِ.) جاد ه ای که عملیات زیرسازی آن انجام شده باشد و به جای آسفالت روی آن شن ریخته باشند، جادة ساخته و پرداخته .
تَرَکخوردگی سوسماریcrocodile cracking, alligator crackواژههای مصوب فرهنگستانتَرَکهای بههمچسبیدهای به شکل پوست سوسمار که معمولاً براثر اُفت یا نشست زیاد سطح راه و سست بودن زیرسازی به وجود میآیند
مسنددیکشنری عربی به فارسیمتکا , نازبالش , کوسن , مخده , زيرسازي , وسيله اي که شبيه تشک باشد , با کوسن وبالش نرم مزين کردن , لا يه گذاشتن , چنبره