لغتنامه دهخدا
جر. [ ج َ ] (اِ) هر شکافی را گویند عموماً. (برهان ). شکاف عموماً. (آنندراج ) (انجمن آرا). شکاف . رخنه . چاک . شقاق . (ناظم الاطباء). || زمین شکافته . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). شکافی که در زمین باشد. (غیاث اللغات ). شکاف در زمین . مغاک . زمین شکافته . خندق . (ناظم الاطب