ساحرانهلغتنامه دهخداساحرانه . [ ح ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بروش ساحران ، ساحروار. جادوگرانه .
ساحرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب حرانه، جادوگرانه، افسونکننده، فریبنده، جاذب، شیطانی، رمزی معجزهگر، ساحر، جادوگر▲
شاعرانهلغتنامه دهخداشاعرانه . [ ع ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بطرز و شیوه ٔ شاعران . و همانند و بگونه ٔ شاعران . لطیف و احساسی .- شاعرانه سخن گفتن ؛ با سجع و قافیه سخن گفتن . (ناظم الاطباء). لطیف و احساسی سخن گفتن . به نازکی سخن
شاعرانهفرهنگ فارسی عمید۱. مربوط به شاعران.۲. (صفت، قید) به سبک شاعران؛ به روش شاعران؛ همچون شاعران.
شاعرانهفرهنگ فارسی معین (عِ نِ)[ ع - فا. ] 1 - (ق .) همانند شاعر. 2 - (ص .) مربوط به شاعران . 3 - عاشق ، رمانتیک .
فریبندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ه، گولزن، جعلی، غیرواقعی، نهفته ساحرانه ظاهری فریبا پارادوکس [اسم]، متناقضنما
ماهتابلغتنامه دهخداماهتاب . (اِ مرکب ) پرتو ماه راگویند. (برهان ) (از غیاث ). به قلب اضافت ، پرتو ماه .مهتاب . گرد، نسخه ، پنبه ، چادر، یاسمن ، پرنیان ، صندل ، شیر از تشبیهات اوست و با لقظ افتادن و ریختن مستعمل . (از آنندراج ). نور ماه . فروغ ماه . شعاع قمر. فَخت . قمراء. (یادداشت به خط مرحوم د