سادگیلغتنامه دهخداسادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ساده بودن . عاری بودن از نقش و نگار. بی نقشی . || بی آرایشی .بی زیوری . بی زینتی . || آسانی . مقابل دشواری . || خلوص . بی آمیغی . بساطت . || همواری . صافی . || همواری سخت . لغزانی . لغزندگی :</span
سادگیدیکشنری فارسی به انگلیسیearthiness, ingenuousness, plainness, simpleness, simplicity, simplification
سادگیفرهنگ فارسی معین(دَ یا دِ) (حامص .) 1 - بدون نقش و نگار. 2 - خالص و بی غش . 3 - ساده لوحی 4 - همواری ، صافی . 5 - آسانی ، سهولت . 6 - بدون زینت و زیور.
سادگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیآلایشی، بینقشی ۲. بیرنگی، بیغلوغشی، پاکی ۳. زودباوری، سادهلوحی، پخمگی ≠ رندی ۴. سادهدلی، بیریایی، ۵. بساطت ۶. آسانی، سهولت
سایهپسندshade tolerant, shade demandingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است
سایه 2shade 1واژههای مصوب فرهنگستان1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگدانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگدانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونهای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فامسایه
درخت نورپسندshade intolerant treeواژههای مصوب فرهنگستاندرختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
سادگی [کلام]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه [کلام]، فقدان زینت، عدم تکلف، اصالت، خلوص، سادگی، روانی، سلاست، شیوایی، ظرافت کلام قابلیتدرک رُکگویی، صراحت، بیادبی، درشتی نثر خامی
سادگی [کلام]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه [کلام]، فقدان زینت، عدم تکلف، اصالت، خلوص، سادگی، روانی، سلاست، شیوایی، ظرافت کلام قابلیتدرک رُکگویی، صراحت، بیادبی، درشتی نثر خامی
درسادگیلغتنامه دهخدادرسادگی . [ دَ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طغرابجرد بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 60 هزارگزی شمال زرند و 9 هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8<