ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) یا سارمان بن جغتای ، پنجمین پسر جغتای بن چنگیزخان است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 77 و 88 شود.
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (شهزاده ...) ابن قایدو، در محرم سال 695 همراه شهزاده دوا به خراسان و مازندران تاخت . و ظاهراً همان است که در تاریخنامه ٔ هرات نام اوسابان آمده است . رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 97 و سابا
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر... جنید) از سرکردگان سلطان حسین بایقرا بود، و پسرش امیر عاشق محمد کوکلتاش از دست سلطان بدیع الزمان میرزا کوتوالی قلعه ٔ اختیارالدین را داشت . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 148 و <span
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر...) ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند. ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت . رجوع به تاریخ غازانی
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر...) یا ساروان ابن نیک پی ، از اطرافیان امیر نوروز سردار معروف غازان بود وبسال 688 دختر او را بزنی گرفت . رجوع به تاریخ غازانی ص 16 و 24 و <span class="h
شاربانلغتنامه دهخداشاربان . [ رِ ] (ع اِ) دو کناره ٔ بیرون ایستاده در زیر دسته ٔ شمشیر. (مهذب الاسماء).دو آهن دراز بلند ما بین قبضه ٔ شمشیر. (منتهی الارب ). واحد آن شارب . (مهذب الاسماء). رجوع به شارب شود.
قلعه ساربانلغتنامه دهخداقلعه ساربان . [ق َ ع ِ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودشت بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 44هزارگزی جنوب باختری کوهپایه و 24هزارگزی جنوب شوسه ٔ اصفهان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معت
صوربان آوالغتنامه دهخداصوربان آوا. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 7 هزارگزی شمال خاوری هشتیان ، در مسیر راه ارابه رو هشتیان به سلماس واقع است . هوای آن سردسیر سالم و دارای 230 تن سکنه است . آب آن از چ
شربیانلغتنامه دهخداشربیان . [ ش َ رَ ](اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان شهرستان سراب . آب آن از نهر و چاه تأمین می شود. محصول آنجا غلات و سکنه ٔ آن 2836 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شیربانلغتنامه دهخداشیربان . (ص مرکب ) نگهبان شیر. (ناظم الاطباء). شیروان . آنکه نگاهبان شیر است . (یادداشت مؤلف ) : همی شد دوان شیربان چون نوندبه یک دست زنجیر و دیگر کمند. فردوسی .گاو چشم دلیر شوخ گشادچشم بر شیربان شیرآغال .
ساربانانلغتنامه دهخداساربانان . (اِخ ) (محله ٔ...) بگفته ٔ ابن حوقل جغرافیادان قرن چهارم مهم ترین محلات ری بود، و بازاری مهم داشت که دکانها و کاروانسراهای آن همیشه پر از کالا بود، و رودی بنام جیلانی از آن محله عبور میکرد. رجوع به ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 23
ساربانانلغتنامه دهخداساربانان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد، واقع در 13 هزارگزی جنوب هشجین و 37 هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه . کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی است . آب آن از رودخانه ٔ
ساربانقلیلغتنامه دهخداساربانقلی . [ رِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیس بخش شبسترشهرستان تبریز، واقع در 16 هزارگزی راه شوسه ٔ صوفیان به شاهپور و 3 هزارگزی راه آهن جلفا. جلگه ای و معتدل ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات اس
ساربانلارلغتنامه دهخداساربانلار. [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 10 هزارگزی راه شوسه ٔ خیاو به اردبیل . جلگه ای و معتدل وآب آن از آلی چای ، و محصول آن غلات و حبوبات است ، 507 تن سکنه دار
ساربانانلغتنامه دهخداساربانان . (اِخ ) (محله ٔ...) بگفته ٔ ابن حوقل جغرافیادان قرن چهارم مهم ترین محلات ری بود، و بازاری مهم داشت که دکانها و کاروانسراهای آن همیشه پر از کالا بود، و رودی بنام جیلانی از آن محله عبور میکرد. رجوع به ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 23
ساربانانلغتنامه دهخداساربانان . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد، واقع در 13 هزارگزی جنوب هشجین و 37 هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه . کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی است . آب آن از رودخانه ٔ
ساربانقلیلغتنامه دهخداساربانقلی . [ رِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیس بخش شبسترشهرستان تبریز، واقع در 16 هزارگزی راه شوسه ٔ صوفیان به شاهپور و 3 هزارگزی راه آهن جلفا. جلگه ای و معتدل ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات اس
ساربانلارلغتنامه دهخداساربانلار. [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان خیاو، واقع در 10 هزارگزی راه شوسه ٔ خیاو به اردبیل . جلگه ای و معتدل وآب آن از آلی چای ، و محصول آن غلات و حبوبات است ، 507 تن سکنه دار
قلعه ساربانلغتنامه دهخداقلعه ساربان . [ق َ ع ِ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودشت بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 44هزارگزی جنوب باختری کوهپایه و 24هزارگزی جنوب شوسه ٔ اصفهان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معت