ساساتفرهنگ فارسی معین[ روس . ] (اِ.) دریچة کوچکی است در دستگاه کاربوراتور در جلوی لولة هوا. معمولاً ه نگام روشن کردن ماشین اگر بنزین موجود در کاربوراتور تبخیر شده باشد ساسات را می کشند و بعداً موتور را روشن می کنند.
سیاسیات روستاگراrural politicsواژه‌های مصوب فرهنگستاننهضتی سیاسی برای حفظ شیوه و محیط زندگی روستایی اروپا که در واکنش به سلطۀ شهرنشینان و تصمیمات آنها در عرصۀ سیاسی به وجود آمد
اختناقدیکشنری عربی به فارسیخفقان , خفه شدن , خفگي , خفه کردن , بستن , مسدود کردن , انسداد , اختناق , دريچه , ساسات (ماشين)
برانگیزنده احساساتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ساسات، شکوهمند، باهیبت، مؤثر، مافوق تصور، احترام برانگیز، باحالت، گیرا، آتش‌بار، آتش‌زا، شورانگیز، اثرگذار
رایانش احساساتaffective computingواژه‌های مصوب فرهنگستانفنّاوری شناسایی و ضبط و تفسیر و پردازش و شبیه‌سازی احساسات مختلف انسان ازطریق سامانه‌ها و فنون و افزاره‌های خاص
