ترجمه مقاله

ساقط

sāqet

۱. افتاده؛ فرودآمده؛ از بالا به پایین افتاده.
۲. فرومایه؛ ناکس؛ لئیم.

۱. افتاده، فروافتاده، فتاده
۲. حذفشده
۳. سقطشده
۴. پست، فرومایه، ناکس، دنی
۵. زایلشده
۶. مضمحلشده

سرنگون، واژگون

ساکت

لغت‌نامه دهخدا

ساکت . [ ک ِ ] (اِخ ) میرزا محمدامین فرزند میرزا مؤمن بن خواجه میرزا بیک کدخدای تبریز است . ساکت از شاعران قرن یازدهم و از معاصران و مصاحبان صائب تبریزی است و این تخلص را نیز در اصفهان از صائب گرفته است . وی مدتی در مشهد سکونت داشت . در روزگار عالمگیر اول به هند رفت و داخل «

ساقطة

لغت‌نامه دهخدا

ساقطة. [ ق ِ طَ ] (ع ص ) تأنیث ساقط. ج ، ساقطات و سواقط. رجوع به ساقط شود. || سخن در این مثل : لکل ساقطة لاقطة؛ یعنی هر سخن را که از دهان بر آید شنونده ای است که میشنود و شایع میکند. (منتهی الارب ). ای لکل نادرة من الکلام من یحملها و یدیعها و التاء فی لاقطة اما مبالغة و اما

ترجمه مقاله