سانحۀ دریاییmarine casualty, marine accidentواژههای مصوب فرهنگستانپیشامدی که در آن به افراد یا شناور یا محمولۀ آن یا محیطزیست آسیب کلی یا جزئی برسد
سانحةلغتنامه دهخداسانحة. [ن ِ ح َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث سانح . رجوع به سانح شود. || هر چیز ناپسند و موحش . (ناظم الاطباء).
سانعةلغتنامه دهخداسانعة. [ ن ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) ناقه ٔ خوب و نیکو. (منتهی الارب ). ماده شتر خوب و نیکو. (ناظم الاطباء).
سانحهaccidentواژههای مصوب فرهنگستانرویداد ناگواری که به بروز صدمات جانی یا وارد آمدن آسیب جدی به هواگَرد یا شناور منجر میشود
بازرس سانحۀ دریاییmarine casualty investigatorواژههای مصوب فرهنگستانفرد صلاحیتداری که مطابق با قانون مسئولیت بررسی سانحه یا حادثۀ دریایی را بر عهده دارد
سانحۀ دریایی شدیدserious casualtyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سانحۀ دریایی که علیرغم شدت، به مرگ افراد یا از میان رفتن کشتی یا آلودگی خطرناک یا وسیع منجر نشود
سانحۀ دریایی بسیار شدیدvery serious casualtyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سانحۀ دریایی که به مرگ افراد یا از میان رفتن کشتی یا آلودگی زیستمحیطی خطرناک یا وسیع منجر شود