ساکاریدفرهنگ فارسی عمید۱. اسم عمومی اجسام مرکبی که از اثر اسیدهای آلی بر اقسام قند فراهم شود.۲. دارویی که قند اساس آن باشد.
شاکوردلغتنامه دهخداشاکورد. [ شاک ْوَ ] (اِ) هاله و خرمن ماه که شایورد و شادورد نیز گویند. (ناظم الاطباء). شابورد. (برهان قاطع). شادورد. (جهانگیری ).شادورد. شایورد. (برهان قاطع). رجوع به شایورد شود. || خوابگاه . (ناظم الاطباء). || تخت پادشاهی . (ناظم الاطباء). شادورد. (برهان ). || (اِخ ) گنج هفت
شقراتلغتنامه دهخداشقرات . [ ش َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ شَقِرَة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شقر شود.
شکراتلغتنامه دهخداشکرات . [ ش َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ شکرة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شکرة شود.
شکریاتلغتنامه دهخداشکریات . [ ش ِ ک َ ری یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. سکنه ٔ آن 482 تن . محصول عمده غلات است . راه اتومبیل رو دارد. ساکنان از طایفه ٔ حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).