سایسفرهنگ فارسی عمید۱. ادبکننده؛ تربیتکننده.۲. رامکننده.۳. کسی که کارهای قوم و جماعتی را از روی عقل و تدبیر اداره کند؛ کاردان؛ سیاستمدار.
سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
سس پیالهایdipping sauce, dipواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع چاشنیهایی که ویژة غذاهای انگشتی و نانها و برگک سیبزمینی و سبزیجات است و در ظروف دهانگشاد و کاسهمانند عرضه میشود تا بتوان خوراک را مستقیماَ و بههنگام صرف غذا در آن غوطهور یا به آن آغشته کرد
لرزهیاب بالای چاهuphole geophone, shotpoint seis, bug 3, uphole seisواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیاب مستقر در نزدیکی دهانۀ چال انفجار
ایستاموجseicheواژههای مصوب فرهنگستانموج ایستادهای در یک حوزة بسته یا نیمبسته که حرکت آونگوار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
نسایسلغتنامه دهخدانسایس . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نسائس . ج ِ نَسیسة، به معنی سخن چینی . (آنندراج ). رجوع به نسیسة شود.