سباتلغتنامه دهخداسبات . [ س ُ ] (ع اِ) خواب . (اقرب الموارد). خواب سبک و خفی یا ابتدای خواب در سر تا که بدل رسد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) مرد زیرک . (ناظم الاطباء).زیرک از مردان . (از اقرب الموارد). || (اِ) روزگار. (منتهی الارب ). دهر. (اقرب الموارد). زمانه . (غیاث ). || راحت و
سباتفرهنگ فارسی عمید۱. خواب یا اول خواب.۲. خواب سبک.۳. دهر؛ روزگار.۴. مرد زیرک.۵. (اسم مصدر) (پزشکی) بیماری خوابزدگی که تا آستانۀ از دست رفتن هشیاری میرسد.
شباطلغتنامه دهخداشباط. [ ] (اِخ ) نام تیره ای است از قبیله ٔجوابر در جبل الدروز سوریه . (از معجم قبایل العرب ).
شباتلغتنامه دهخداشبات . [ ش َ ] (اِ) صورتی از شباط، ماه آخر زمستان از سال رومی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شباط شود.
شباثلغتنامه دهخداشباث . [ ش ِب ْ با ](ع اِ) مفرد شبابیث است و آن اره و سیخ سرکج باشد. (از منتهی الارب ). چنگکهای آتش . (از اقرب الموارد).
سبات سهریلغتنامه دهخداسبات سهری . [ س ُ ت ِ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام مرضی است که در اثر بلغم و صفرا عارض شود و آن از سرسام حار و بارد ترکیب می شود. در این مرض هر گاه بلغم غلبه یابد علائم آن نیز غلبه خواهد یافت آنگاه بیماری را بنام سبات سهری خوانند. رجوع به بحر الجواهر و ضریر انطاکی و کشا
lethargiesدیکشنری انگلیسی به فارسیبی تفاوتی، بی حالی، رخوت، بی علاقگی، مرگ کاذب، سبات، خواب مرگ، موت کاذب، تهاون
سبات سهریلغتنامه دهخداسبات سهری . [ س ُ ت ِ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام مرضی است که در اثر بلغم و صفرا عارض شود و آن از سرسام حار و بارد ترکیب می شود. در این مرض هر گاه بلغم غلبه یابد علائم آن نیز غلبه خواهد یافت آنگاه بیماری را بنام سبات سهری خوانند. رجوع به بحر الجواهر و ضریر انطاکی و کشا
محاسباتلغتنامه دهخدامحاسبات . [ م ُ س َ /س ِ ] (ع اِ) ج ِ محاسبة. (یادداشت مرحوم دهخدا). || حسابها. (ناظم الاطباء). || بده و بستان : با فلان تاجر محاسباتی داشتم . || اداره ای که امور مالی و پولی را در هر دستگاه یا وزارتخانه و یا مؤسسه به عهده دارد و پرداخت و در
مناسباتلغتنامه دهخدامناسبات . [ م ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ مناسبة. رجوع به مناسبة شود. || روابط. پیوستگیها.
مکتسباتلغتنامه دهخدامکتسبات . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مکتسبه . کسب کرده شده ها : به کرایم عادات ، آثار مکتسبات خویش با آن ضم گردانیده . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 177). و رجوع به مکتسبه شود.
اسباتلغتنامه دهخدااسبات . [ اِ ] (ع مص ) به شنبه درآمدن جهودان . (منتهی الارب ). شنبهی کردن جهودان .در شنبه شدن جهودان . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن . (منتهی الارب ). آسایش کردن . آرام و قرار گرفتن . خواب کردن . || خوابانیدن . ارقاد.