ستازنلغتنامه دهخداستازن . [ س ِ زَ ] (نف مرکب ) سِتار نواز، چه لفظ ستا مخفف سِتار است . (آنندراج ). سِتارنواز. (غیاث ). نوازنده ٔ سه تار : ستازن برآورده بانگ سرودسرودی نوآیین تر از صد درود. نظامی .|| (اِ) سیخ کباب که سه شاخه باشد. (
ستازنفرهنگ فارسی عمیدکسیکه سهتار مینوازد؛ سهتارنواز: ◻︎ ستازن برآورده بانگ سرود / سرودی نوآیینتر از صد درود (نظامی۵: ۸۹۴).
سپتازینلغتنامه دهخداسپتازین . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) گردی است سفیدرنگ بی طعم بی بو، غیرمحلول در آب و خاصیت سمی آن خیلی کم است . خواص درمانی این جسم از سولفامید کمتر بوده و ضریب شیمی درمانی آن نیز140 می باشد. این ترتیب را برای درمان و جلوگیری از بروز بیماری عفونت