ترجمه مقاله

سترگ

se(o)torg

۱. بزرگ؛ عظیم.
۲. بزرگ‌جثه؛ قوی‌هیکل؛ تنومند؛ زورمند.
۳. [قدیمی، مجاز] خشمناک.
۴. [قدیمی، مجاز] ستیزه‌کار.
۵. [قدیمی، مجاز] گستاخ: ◻︎ پذیرفته‌ام از خدای بزرگ / که دل بر تو هرگز ندارم سترگ (فردوسی۱: ۸۸).

۱. بزرگ، عظیم، معظم، والا
۲. بااهمیت، مهم
۳. بزرگجثه، تنومند، عظیمالجثه ≠ لاغر، نزار
۴. ستیزهکار، لجوج، خودسر
۵. عصبی، تندخو، خشمناک

ترجمه مقاله