محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیفور سجاوندی غزنوی یا احمدبن محمد سجاوندی . او راست : عین المعانی فی تفسیرالسبع المثانی . رجوع به احمدبن محمد سجاوندی و لباب الالباب ج 1 ص 362 شود.
ابوطاهرلغتنامه دهخداابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبدالرشید سجاوندی . رجوع به محمد... شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مجدالدین سجاوندی . رجوع به احمدبن محمد مکنی به ابوبدیل .... شود.
خالکbullet, centred dotواژههای مصوب فرهنگستاننشانهای سجاوندی در اشکال مختلف، معمولاً به شکل دایرهای توپر، که برای فهرست کردن موارد گوناگون در یک مطلب به کار میرود
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد سجاوندی [ یا محمدبن طیفور ]. متوفی بسال 560 هَ .ق . او راست : ذخائر نثار فی اخبار السید المختار. و رجوع به مجدالدین ... شود.