بکورفرهنگ فارسی معین(بُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پگاه خاستن . 2 - بامداد رفتن . 3 - بامداد کردن . 4 - (ا ِمص .) پگاه خیزی ، سحرخیزی .
تعجیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ل، زود بودن، سحرخیزی، شتابزدگی، شتاب، سرعت، سراسیمگی، عجله، فعالیت تسریع، تندی، بلافاصلگی، بلادرنگی، فوریت، لحظهای بودن سبقت، پیشدستی▼ تبادر
بکرلغتنامه دهخدابکر. [ ب َ ک َ ] (ع مص ) شتابی کردن بسوی کسی و شتافتن . (ناظم الاطباء). شتابی کردن .(منتهی الارب ). شتافتن به چیزی . (از اقرب الموارد). || بامداد کردن و پگاه برخاستن . (زوزنی ). || قوی شدن بر سحرخیزی . (از اقرب الموارد).