فرهنگ فارسی عمید
سرافراز؛ سرفراز؛ مفتخر؛ باافتخار.⟨ سربلند ساختن: (مصدر متعدی) [مجاز] کسی را سرافزار کردن؛ مفتخر ساختن.⟨ سربلند شدن: (مصدر لازم) [مجاز] سرافراز شدن؛ مفتخر گشتن.⟨ سربلند کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] سربلند گردانیدن.⟨ سربلند گشتن: (مصدر لازم) [مجاز] = ⟨ سرب