سرداورفرهنگ فارسی معین( ~ . وَ) (ص مر. اِمر.) داور سوم است که طرفین دعوی مشترکاً او را تعیین می کنند، حکم مشترک .
سردورلغتنامه دهخداسردور. [ س َ دَ / دُو ] (اِ مرکب ) سرکرده ٔ جاسوسانی که احوال امرا به پادشاهان نویسند. (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). رئیس جاسوسان . (ناظم الاطباء).
حکمدیکشنری عربی به فارسیقضاوت , داوري , احقاق حق , حکم ورشکستگي , داور , ميانجي , فيصل دهنده , دادرسي , فتوي , راي , داور مسابقات , داوري کردن , داور مسابقات شدن , سرحکم (هاکام) , سرداور , حکميت