ترجمه مقاله

سرشکسته

saršekaste

۱. کسی که سرش شکسته باشد.
۲. [مجاز] سرافکنده؛ شرمسار؛ خواروخفیف.

۱. خجل، شرمسار، سرافکنده، شرمسار، خفیف، شرمزده
۲. بور، دماغ سوخته، مچل ≠ سرافراز، سربلند

ترجمه مقاله