سروقامتلغتنامه دهخداسروقامت . [ س َرْوْ م َ ] (ص مرکب ) که قامت او در راستی و موزونی چون سرو باشد. بمانند سرو در راستی و اعتدال . سروقد. خوش اندام . راست اندام : سوی هر سروقامتی میدیدقامتی نی قیامتی میدید. نظامی .مهر تو نگار سروقامت <
سروقامتفرهنگ مترادف و متضادبلندبالا، سروبالا، خوشقدوقامت، سرواندام، صهیر، رشید، خوشهیکل، سروقد، خوشاندام، بلندقد ≠ کوتاهقد، کوتوله
بلندقامتفرهنگ مترادف و متضادبالابلند، بلندبالا، دراز، رشید، سروقد، سروقامت، قدبلند ≠ کوتاهقد، کوتاهقامت
درازفرهنگ مترادف و متضاد۱. بلندقامت، بلند، دیلاق، سروقامت، طویل ۲. طولانی، متمادی، مدید ۳. کشیده، ممتد ≠ کوتاه