ترجمه مقاله

سرویس

servis

۱. فعالیتی که به منظور رفع نیازهای دیگران انجام می‌شود.
۲. (اسم) تشکیلات مجری امور اجتماعی، سیاسی، اداری، و امثال آن‌ها: سرویس خبری، سرویس پستی، سرویس اداری.
۳. (اسم) خودرویی که در ساعت معینی آمادۀ جابه‌جا کردن اعضای یک مؤسسۀ خاص است.
۴. (اسم) مجموعه‌ای از ظروف یا وسایل متناسب با یکدیگر.
۵. (اسم) مجموعۀ تجهیزات لازم برای یک فعالیت.
۶. (اسم) بهایی که هتل یا رستوران در ازای ارائه‌ی خدمات دریافت می‌کنند.
۷. (اسم) ساعت کار یک مؤسسه.
۸. (اسم) مجموع مکان‌های بهداشتی یک ساختمان شامل دست‌شویی، توالت، و حمام.
۹. بازدید و تنظیم اجزای یک دستگاه میکانیکی.
۱۰. (اسم) (ورزش) ضربه‌ای که در زمان آغاز بازی در ورزش‌هایی چون والیبال، تنیس، و بدمینتون به توپ زده می‌شود.

۱. خدمت، خدمات کار، وظیفه
۲. ماموریت
۳. دست، دستگاه
۴. وسیلهنقلیه ویژه
۵. خدمت بها
۶. تعمیر، بازبینی
۷. سازمان، دائره، موسسه

ترجمه مقاله