ساحللغتنامه دهخداساحل . [ح ِ ] (اِخ ) سواحل شرقی افریقا یعنی زنگبار و سفاله و نواحی همجوار آن را گویند. مردم آنجا و زبان آنان را نیز ساحلی و سواحلی نامند. (قاموس الاعلام ترکی ).
سفالهلغتنامه دهخداسفاله . [ س ُ / س ِ ل َ ] (اِ) سفال است که ریزه ٔ کوزه وسبوی شکسته باشد. (برهان ) (آنندراج ). || داسی که بدان غله درو کنند. (برهان ) (جهانگیری ). || نوعی از نیل که زبون تر باشد. (آنندراج ).