ترجمه مقاله

سفاک

saffāk

۱. خون‌ریز؛ بی‌رحم.
۲. [قدیمی] بسیارریزنده.

بیرحم، خونریز، ستمکار، ستمگر، شقی، ظالم ≠ پرعطوفت، رحیم، عطوف، مهربان

خونریز

صفاق

لغت‌نامه دهخدا

صفاق . [ ص ِ ] (ع اِ) پوست تنک زیر پوست که بر وی موی روید یا پوستی که روده ها را گرفته یا همه ٔ پوست شکم . (منتهی الارب ).پوستی که بر گرد روده ها و احشا باشد و این یک پرده است از سه پرده ٔ شکم . (غیاث اللغات ). پوست اندرون شکم . (مهذب الاسماء). پوست درونی شکم . نوعی از غشا اس

ترجمه مقاله