شکیمتلغتنامه دهخداشکیمت . [ ش َ م َ ] (ع اِمص ) شکیمة. کینه . سرکشی . کبر. غرور: توقع این معاونت و طمع این ممانعت جز تقویت عزیمت و شدت شکیمت ناصرالدین ابومنصور متصور نیست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 103). رجوع به شکیمة شود.
پیکانگانلغتنامه دهخداپیکانگان . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) آفتاب و سیاراتی که درکانی ممدود آفتاب اندو اصطلاح ادات بجای نون یاء نوشته است و در ترکیب هردو سقامت است و اغلب که معنی چنین خواهد بود یعنی آفتاب و سیاراتی که درکان ممدو
سقاملغتنامه دهخداسقام . [ س َ ] (ع اِ) بیماری . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) : ز سعی و فضل تو داروی ومرهمم بایدکه تن رهین سقام است و دل اسیر جراح . مسعودسعد.آن کلامت میرهاند از کلام و آن سقامت میجهاند از سقام .
مغلقلغتنامه دهخدامغلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) بسته . (دهار): باب مغلق ؛ در بسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و اگرچه کرم این بزرگان مغلق ابد است و چشمه ٔ سخای این مهتران منجمد سرمدی . (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 250