سقنقورلغتنامه دهخداسقنقور. [ س َ ق َ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی جانوری است شبیه بسوسمار. گویند گزنده است و در وقت گزیدن اگر عضو خود را شخصی به آب رسانیدو زود به آب درآمد بهتر و الا او می شاشد و در بول خود میغلطد آن شخص میمیرد و اگر آن شخص آب یافت و در آب درآمد سقنقور میمیرد و بیشتر از کنار رود ن
سقنقورفرهنگ فارسی عمیدجانوری دوزیست شبیه سوسمار دارای چهار دستوپا و دم کوتاه که قدش تا ۲۵ سانتیمتر میرسد؛ ریگماهی؛ ریگزاده.
سقنقورفرهنگ فارسی معین(سَ قَ) (اِ.) نوعی خزنده از تیرة سوسماران . رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زرد با نوارهای تیره است ، پوست شکمش سفید می باشد. قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25 سانتیمتر برسد؛ اسقنقور، ریگ ماهی ، سقنقر، نهنگ دشتی ، ورل ماهی ، سقنس نیز گویند.
ریگماهیلغتنامه دهخداریگماهی . (اِ مرکب ) سقنقور را گویند و آن را ریگ زاده هم خوانند. (آنندراج ). سقنقور. (ناظم الاطباء). رجوع به ریگ زاده و سقنقور شود.
ریگ زادهلغتنامه دهخداریگ زاده . [ دَ /دِ ] (اِ مرکب ) سقنقور. (ناظم الاطباء). ماهی سقنقور. (فرهنگ جهانگیری ). جانوری ذوحیاتین شبیه سوسمار. (از یادداشت مؤلف ). ماهیی است که در ریگ می رود، چنانکه ماهی در آب ، و گویند سقنقور است . (انجمن آرا) (ازبرهان ) (آنندراج ).
اسقنقورلغتنامه دهخدااسقنقور. [ اِ ق َ قو ] (معرب ، اِ) جانوری است معروف که او را سقنقور گویند. شبیه بسوسمار است . هم در آب و هم در خشکی میباشد. قوّت باه دهد. گویند این لغت رومی است . (برهان ). بسریانی او را حرذونانیلوس گویند و او حیوانی است مشابه سوسمار و از نیل مصر بدیگر مواضع برند. دیسقوریدوس