سقیللغتنامه دهخداسقیل . [ س َ ] (اِخ ) نام پسر قیصر برادر کتایون به زمان لهراسب و گشتاسب . (ولف ) : ابر میسره پور قیصر سقیل ابر میمنه قیصر و کوس و پیل .فردوسی .
فرایند شکلگیری طبیعی،روند شکلگیری طبیعیnatural formation processواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از رویدادهای طبیعی دخیل در روند شکلگیری محوطههای باستانشناختی، مانند سیل و یخبندان
فرایند شکلگیری فرهنگی،روند شکلگیری فرهنگیcultural formation processواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از فعالیتهای عمدی و سهوی انسان مانند بنا کردن سازهها یا شخم زدن زمین که در روند شکلگیری محوطههای باستانشناختی دخالت دارد
فرایندهای شکلگیری محوطه،روند شکلگیری محوطهsite formation processes, formation processesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از فرایندهای طبیعی و فرهنگی که بهصورت منفرد یا توأمان به شکلگیری و دگرگونی هر محوطة باستانی و مواد فرهنگی و طبیعی آن منجر میشود
صیقللغتنامه دهخداصیقل . [ ص َ ق َ ] (اِخ ) ابن الحکم الغفاری ، مکنی به ابووحشیه . رجوع به ابووحشیه الصیقل شود.
سقیلالغتنامه دهخداسقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است . (ولف ) : حصار سقیلا بپرداختندکز آن سوهمی تاختن ساختند.فردوسی .
سقیلالغتنامه دهخداسقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام کوهی بر زمین روم که گشتاسب آنجا اژدها کشته است . (شرفنامه منیری ) : چو هیشوی کوه سقیلا بدیدبه انگشت بنمود و دم درکشید. فردوسی .به کوه سقیلا یکی اژدهاست که کشور همه ساله زو در بلاست .<b
اسقیللغتنامه دهخدااسقیل . [ اِ ] (معرب ، اِ) هو بصل الفار سمی بذلک لانه یقتل الفار و هو حِرّیف قوی ... و منه جنس سمی قتال و ظن ّبعضهم انه البلبوس لأدنی علاقة وجدها فیه و قد اخطاء. (مقاله ٔ 2 از کتاب 2 قانون ابوعلی سینا ص <spa
سقیلالغتنامه دهخداسقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است . (ولف ) : حصار سقیلا بپرداختندکز آن سوهمی تاختن ساختند.فردوسی .
سقیلالغتنامه دهخداسقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام کوهی بر زمین روم که گشتاسب آنجا اژدها کشته است . (شرفنامه منیری ) : چو هیشوی کوه سقیلا بدیدبه انگشت بنمود و دم درکشید. فردوسی .به کوه سقیلا یکی اژدهاست که کشور همه ساله زو در بلاست .<b
اسقیللغتنامه دهخدااسقیل . [ اِ ] (معرب ، اِ) هو بصل الفار سمی بذلک لانه یقتل الفار و هو حِرّیف قوی ... و منه جنس سمی قتال و ظن ّبعضهم انه البلبوس لأدنی علاقة وجدها فیه و قد اخطاء. (مقاله ٔ 2 از کتاب 2 قانون ابوعلی سینا ص <spa
لعوق الاسقیللغتنامه دهخدالعوق الاسقیل . [ ل َ قُل ْ اِ ] (ع اِ مرکب ) ینفع من الانتصاب و الربو و ضیق النفس و (صنعته )عصارة العنصل تعقد بالعسل . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).