ترجمه مقاله

سلسله

selsele

۱. حلقه‌های فلزی به‌هم‌پیوسته؛ زنجیر.
۲. [مجاز] پادشاهانی از یک خاندان که یکی پس از دیگری پادشاهی کنند: سلسلهٴ هخامنشی، سلسلهٴ اشکانی، سلسلهٴ ساسانی.
۳. (تصوف) هریک از فرقه‌های صوفیه که انتساب به یکی از مشایخ داشته باشند: سلسلهٴ ذهبیه، سلسلهٴ نعمةاللهیه، سلسلهٴ نقش‌بندیه.
⟨ سلسله جنباندن: [قدیمی، مجاز]
۱. به حرکت درآوردن سلسله؛ تکان دادن زنجیر.
۲. به حرکت درآوردن و وادار ساختن گروهی به کاری.

۱. آل، دودمان، طایفه، قبیله
۲. گروه، دسته، فرقه
۳. حلقه، زنجیر
۴. رشته
۵. سری
۶. ردیف، صف
۷. اتصال، پیوند

دودمان، رشته، زنجیره، رشته

ترجمه مقاله