سماورلغتنامه دهخداسماور. [ س َ وَ ] (روسی ، اِ) یک قسم ابزاری فلزی جهت جوش آوردن آب که آتش خانه را در میانش قرار داده اند.(ناظم الاطباء). خودجوش . آلتی فلزی که در درون آن خانه ای تعبیه شده و برای جوش آوردن آن جهت چای و غیره بکار رود. در بالای آن قوری چای را جای دهند تا دم کشد. (فرهنگ فارسی
سماورواژهنامه آزادریشه کلمه از روسیه بوده ، به معنای وسیله جوش آورنده آب به وسیله آتش، در ایران سالها قبل از کشور روسیه این وسیله وارد شده است
سماورسازلغتنامه دهخداسماورساز. [ س َ وَ ] (نف مرکب ) سماورسازنده . کسی که سماور سازد. (فرهنگ فارسی معین ).
سماورسازیلغتنامه دهخداسماورسازی . [ س َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل سماورساز. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) دکان سماورسازی . (فرهنگ فارسی معین ).
سماورسازلغتنامه دهخداسماورساز. [ س َ وَ ] (نف مرکب ) سماورسازنده . کسی که سماور سازد. (فرهنگ فارسی معین ).
سماورسازیلغتنامه دهخداسماورسازی . [ س َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل سماورساز. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) دکان سماورسازی . (فرهنگ فارسی معین ).