سنبوسهلغتنامه دهخداسنبوسه . [ سَم ْ س َ / س ِ ] (اِ) شکل مثلث در لباس و سجاف جامه عموماً و در لچک زنان خصوصاً. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || نانی است کوچک و شیرین آنرا قطاب خوانند. (آنندراج ). قطاب . (ناظم الاطباء): واگر بی خوابی رنجه دارد از برگ کوک ، کد
سنبوسهفرهنگ فارسی عمید۱. نوعی خوراک یا آش که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوشه میبرند و در آن گوشت و پورۀ سیبزمینی میپیچند و طبخ میکنند.۲. [قدیمی] لچک زنانه.۳. [قدیمی] هرچیز سهگوشه؛ مثلثشکل.
سنبوسهفرهنگ فارسی معین(سَ سَ یا س ) (اِ.) 1 - هر چیز سه گوش . 2 - لچک زنانه . 3 - نوعی خوراک که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوش می برند و در آن قیمة گوشت و لپه می پیچند و طبخ می کنند.
خانقاه شنباشیهلغتنامه دهخداخانقاه شنباشیه . [ ن َ / ن ِ هَِ شَم ْ شی ی َ ] (اِخ ) این خانقاه به اسم ابوعبداﷲ شنباشی معروف و مدرسه ای از آن زنان بوده است بدمشق . (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 136).<
قطابلغتنامه دهخداقطاب . [ ق ُ / ق ُطْ طا ] (اِ) قسمی از نان روغنی به شکل سنبوسه . (ناظم الاطباء). غیاث اللغات از آئین اکبری نقل کند که قطاب به ضم اول نوعی از سنبوسه است .
قطابیلغتنامه دهخداقطابی . [ ق ُ ] (اِ) مثل سنبوسه چیزی است که در روغن بریان نمایند، و در فارسی بودن این لفظ نظر است . (آنندراج ).