سنکویلغتنامه دهخداسنکوی . [ س َ ] (اِخ ) نام وکیل در خواجه بونصر احمد. (از تاریخ بیهقی صص 164 - 165).
سنکالغتنامه دهخداسنکا. [ س ِ ن ِ ] (اِخ ) مارکوس (لوسیوس ) انائوس . عالم معانی و بیان بود و در حدود سال 39 م . درگذشت . از او مجموعه ای در باب تمرینات خطابه بجا مانده است . (فرهنگ فارسی معین ).
شنقاءلغتنامه دهخداشنقاء. [ ش َ ] (ع اِ) مرغ که بچه را دانه دهد. (از منتهی الارب ). پرنده که بچه های خود را دانه دهد. (از اقرب الموارد).