سهمناکلغتنامه دهخداسهمناک . [ س َ ] (ص مرکب ) هولناک . دارای ترس و بیم . (ناظم الاطباء). مهیب . هول : فکند از سر تخت خود را بخاک برآمد ز جانش آتشی سهمناک . فردوسی .ما از دیوان و پریان از این سهمناک تر کس ندیده ایم . (اسکندرنامه ٔ نسخ
سهمناکفرهنگ فارسی عمیدترسدار؛ ترسناک؛ هولناک: ◻︎ این چنین اسبی تواند برد بیرون مرمرا / از چنین وادی، ز قاعی سهمناک و نیشزن (منوچهری: ۸۳).