سوتیواژهنامه آزادسُوت یا صوت کلمه ای است روسی (сотый) بمعنی صدم. در صنف طلافروشان به کسر وزنی زیر یک گرم اصطلاحاً سوت (صوت) یا سوتی (صوتی) میگویند. مثلاً وزن 2.345، 2 گرم و 345 سوت خوانده می شود.
سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
سوطیلغتنامه دهخداسوطی . (اِخ ) دهی است جزء دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه . دارای 236 تن سکنه . آب از چشمه . محصول غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
شوطیلغتنامه دهخداشوطی . [ ش َ طا ] (اِخ ) جایگاهی است از عقیق مدینه و گویند از حره ٔ بنی سلیم است . (از معجم البلدان ).
سوتیامفرهنگ نامها(تلفظ: sutiyām) (در گویش لری سو = نور و تیام = چشمانم) ، روی هم به معنی نور چشمهایم و نور دیدگانم.
سوتیامفرهنگ نامها(تلفظ: sutiyām) (در گویش لری سو = نور و تیام = چشمانم) ، روی هم به معنی نور چشمهایم و نور دیدگانم.
پیش کسوتیلغتنامه دهخداپیش کسوتی . [ ک ِ وَ ] (حامص مرکب ) حالت پیش کسوت . یکی از مدارج طریقت . || قدمت و برتری در پهلوانی زورخانه .
ناسوتیلغتنامه دهخداناسوتی . (ص نسبی ) دنیوی . انسانی . (ناظم الاطباء). ارضی . مقابل لاهوتی . رجوع به ناسوت شود.