لغتنامه دهخدا
صوغ . [ ص َ ] (ع مص ) فرورفتن آب بزمین . || نانخورش در نان فرورفتن . || آفریدن خدای کسی را. (منتهی الارب ). آفریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آماده کردن چیزی را بر مثال راست . (منتهی الارب ). مهیا ساختن آنرا بر مثال مستقیم . (اقرب الموارد). || در کالبد ریختن چیز گداخته را. (م