شوندالغتنامه دهخداشوندا. [ ش َ وَ ] (ص ) شنوا و شنونده . (برهان ). شنوا. (جهانگیری ). شنونده و شنوا. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بیت زیر را جهانگیری برای این معنی آورده و رشیدی از او پیروی کرده است : این سماع خوش و این ناله ٔ زیر و بم رانغمه از گوش دل و گوش شو
شویندگیلغتنامه دهخداشویندگی . [ ی َ دَ / دِ ] (حامص ) غسل و شستشوی . (ناظم الاطباء). نظافت . شستشو.- شویندگی کردن ؛ شستن و غسل دادن .(ناظم الاطباء).