سوگیلغتنامه دهخداسوگی . (ص نسبی ) سوگوار که به معنی ماتم زده و اندوهگین باشد. (آنندراج ) (برهان ). سوگوار. مصیبت زده . ماتم زده . اندوهگین . (ناظم الاطباء).
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
ماست سویاsoy yoghurtواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای با بافت خامهای که از شیر سویا تهیه میشود و جانشینی است برای پنیر خامهای و خامۀ ترش
نوشابۀ سویاsoya beverage/ soybeverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که غالباً از سویا و محصولات آن تهیه میشود
پیشگوئیلغتنامه دهخداپیشگوئی . (حامص مرکب ) عمل پیشگو. کهانت . عرافت . غیب گویی . (تمدن اسلام جرجی زیدان ج 3 ص 16).
سوگیدنلغتنامه دهخداسوگیدن . [ دَ ](مص ) گریستن . ناله و زاری نمودن . (آنندراج ). گریستن . نالیدن . زاریدن . زاری کردن . غمگین شدن . ناله کردن . || سرفیدن و سرفه کردن . (ناظم الاطباء).
سوگیدنلغتنامه دهخداسوگیدن . [ دَ ](مص ) گریستن . ناله و زاری نمودن . (آنندراج ). گریستن . نالیدن . زاریدن . زاری کردن . غمگین شدن . ناله کردن . || سرفیدن و سرفه کردن . (ناظم الاطباء).