سپرلوسلغتنامه دهخداسپرلوس . [ س ِ پ َ ] (اِ) خانه ٔ سلاطین و پادشاهان . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) : یقین کز خلق خواهد محنت کوس کسی کو گرددی گرد سپرلوس .حکیم خسروانی (از آنندراج ).
سپرلوسواژهنامه آزادسپرلوس:خانه سلاطین , پادشاهان / محل نشستن بزرگان / قصر معادل اسپرلوس، خانه بزرگان، قصر، خانه سلاطین
اسپرلوسلغتنامه دهخدااسپرلوس .[ اِ پ َ ] (اِ) خانه و سرای پادشاهان و سلاطین و حکام . (جهانگیری ) (برهان ). کاخ . کوشک . قصر : چه نقصان دیدی از کعبه تو بی دین که گردی گرد اسپرلوس شاهان .عسجدی .