سپهران سپهرلغتنامه دهخداسپهران سپهر. [ س ِ پ ِ س ِ پ ِ ](اِ مرکب ) فارسی فلک الافلاک چنانکه شیدان شید ترجمه ٔ نورالانوار است . (آنندراج ). برساخته ٔ آذر کیوان است .
شعرانلغتنامه دهخداشعران . [ ش َ ] (ع اِ) چراگاه و شوره گیاه که از سبزی به تیرگی زند. (از اقرب الموارد).
شعرانلغتنامه دهخداشعران . [ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی نزدیک موصل که دارای گیاه بسیار و فواکه و طیور بیشمار است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوهی است در موصل . گویند در نواحی شهرزور و نیز گفته اند در ناحیه ٔ باجرمی و موسوم است به جبل القندیل وقتی که از دقوقا خارج شوی در ساحل زاب صغیر
شعریانلغتنامه دهخداشعریان . [ ش ِ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو ستاره ٔ شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اختاسهیل . شعرای شامی و شعرای یمانی : چو پاسی از شب دیرنده بگذشت برآمد شعریان از کوه موصل . <p class
شهرآئینلغتنامه دهخداشهرآئین . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باشتین بخش داورزن شهرستان سبزوار است و 2308 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
ساده سپهرلغتنامه دهخداساده سپهر. [ دَ / دِ س ِ پ ِ ] (اِ مرکب ) سپهر ساده است که مراد از آن فلک اطلس و معدل النهار و فلک الافلاک باشد. (برهان ). سپهر ساده که در آن ستاره نیست . و آن را فلک اطلس خوانند، و سپهران سپهر نیز گویند. که بعربی فلک الافلاک است . (انجمن آرا
سپهرانلغتنامه دهخداسپهران . [ س ِ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج واقع در 33 هزارگزی باختر سنندج و 9 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج - مریوان . هوای آن سرد است و دارای 170</sp
سپهرانلغتنامه دهخداسپهران . [ س ِ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج واقع در 33 هزارگزی باختر سنندج و 9 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج - مریوان . هوای آن سرد است و دارای 170</sp